در این مقاله می خواهم به تاریخچه آکوستیک در معماری بپردازم. البته این بخش بندی تاریخی بر پایه ی بخش بندی تاریخ اروپاست و خیلی خوشحال خواهم شد اگر کسی یا کسانی بتوانند چنین تحقیق و دسته بندیی را برای تاریخ ایرانی- شرقی انجام دهند. نکته ی دیگر آنکه ، تاریخ معماری آکوستیک ، چیزی جدای خود تاریخ معماری نیست و از این رو، دوره های تاریخی اش همان دوره های تاریخی معماری است : دوره ی یونانی ها و رمی ها، مسیحیت اولیه، رومانس، گوتیگ، رنسانس، باروک، کلاسیک، رمانتیک و بالاخره دوران مدرن و قرن بیستم. هر کدام از این دوره های فرهنگی، معماری و آکوستیک معماری مختص خود را نیز دارند.
مقدمه
منشا موسیقی که احتمالا با کلمات موزون و خود ساخته ی انسان های اولیه ی قبایلی در کنار آتش آغاز شده بر کسی معلوم نیست. مدارک و شواهد نشان می دهند که ادوات اولیه موسیقی، ۱۳ هزار سال پیش از میلاد نیز موجود بوده اند ( ساندرز ۶۸ ) اما درک شفاف موسیقایی و همخوانی منظم را به ۳ هزار سال پیش از میلاد، هنگامی که « فوهی » فیلسوف چینی کتابی در مورد موسیقی نوشته نسبت داده اند ( اسکادرزیک ۵۳ ) که امکان دارد صحیح نباشد .
اولین مکان های عمومی انسان نیز احتمالاً شکلی طبیعی داشته اند : جایی میان درختان انبوه و یا در شکاف کوه به دلیل این که انسان بر روی دو پای خود ایستاد و جهت وریِ شنوایی و بینایی اش مستقیم به سمت جلو گشت، مکان های عمومی اولیه نیز شکلی قطبی به خود گرفت. به شکلی نیم دایره که گوینده در مرکز آن می ایستد تا همه به طور یکسان او را ببینند و بشنوند. این شکل « معماری اولیه » به همان دلیل ساختار طبیعی بدن انسان است .
- تاریخچه آکوستیک
- بخش اول : دوره ی یونانی – رمی ( ۶۵۰ سال پیش از میلاد تا سال ۴۰۰ میلادی )
- بخش دوم : دوره اولیه مسیحی ( سالهای ۴۰۰ تا ۸۰۰ میلادی )
- بخش سوم : دوره رمی ( امپراتوری مقدس رم سال های ۸۰۰ تا ۱۱۰۰ میلادی )
- بخش چهارم : دوره گوتیک ( سال های ۱۱۰۰ تا ۱۴۰۰ میلادی )
- بخش پنجم : دوره رنسانس ( سال های ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ میلادی )
- بخش ششم : دوره باروک ( سال های ۱۶۰۰ تا ۱۷۵۰ میلادی )
- بخش هفتم : دوره کلاسیک ( سالهای ۱۷۵۰ تا ۱۸۲۵ میلادی ) آغاز علم جدید
تاریخچه آکوستیک
بخش اول : دوره ی یونانی – رمی ( ۶۵۰ سال پیش از میلاد تا سال ۴۰۰ میلادی )
یونانی ها
یونانی ها احتمالاً به دلیل ساختار دموکراتیک حکومت شان برخی از اولیه ترین آمفی تئاتر های فضای باز را بنا نهادند. طرح نشیمن این آمفی تئاتر های روباز که معمولاً بر روی تپه هایی رو به دریاست ، به صورت بخشی از یک دایره است که بیشتر از ۱۸۰ درجه می باشد . یکی از بهترین نمونه های این معماری، یک آمفی تئاتر یونانی- هلنی است که در « اپیداروس » در شمال پلوپونزی و در زمان ارسطو ساخته شده است. نشیمن ها با یک شیب تند به سمت پایین و مرکز ساخته شده اند که این کار دو مزیت دارد. یکی اینکه حضار به خوبی می توانند صحنه را ببینند و دیگری کاهش تضعیف صدا توسط زمین (nuation Grazing atte ) است .
به نظر می رسد یونانی ها در موسیقی و رقص پیشرفته بوده اند. نقل شده است که در سال ۲۵۰ پیش از میلاد گروهی چند صد نفره از همخوانان کر، قطعه ای با پنج موومان در ستایش پیروزی آپولون بر پیتون اجرا کرده اند ( رولاند و دیگران ۴۸ ) مدارک دیگری نیز در دست است که نشان می دهد بازیگران تئاتر یونانی در اجرا هایشان وسایلی قیفی شکل که کاربری بلندگو و ازدیاد جهت وری صدا را داشت در دست داشتند و از آنها استفاده می کردند. شگفت انگیز نیست که خطیب ماهر آن دوران یعنی دموستنس، ریگ هایی در دهان می گذاشت و رو به دریا فریاد می زد و سخنرانی اش را تمرین می کرد. شفافیت صدا در آمغی تئاتر های یونانی به دو دلیل وجود داشت: یکی سنگی بودن بنا و دیگری کم بودنِ نویز جامعه ی دوره ی پیشا صنعتی.
آن چیزی که امروز درباره ی موج صوتی و انتشار صوت می شناسیم، ریشه اش به مدارس یونان باستان باز می گردد. در آن زمان در مدارسی مانند « پایتاگوریا » که هندسه، جبر، فیزیک و سایر علوم تدریس می شد، صدا را به موج هایی که حاصل از برخورد سنگ به سطح آب است تشبیه کردند. ارسطو به ماهیتی به نام « رسانا » پی برد و انتقال گرما، موج یا هر چیز دیگری را مولفه ای وابسته به ماده ی انتقال دهنده دانست. همچنین دانشمندانی در مورد رابطه ی سرعت و فرکانس صدا، لرزش و انرژی صوت و … تحقیقاتی انجام دادند. کتابی به نام « در باب آکو ستیک » موجود است که نگارشش به ارسطو نسبت داده می شود.
رمی ها
معماری رمی ها و آمفی تئاترهای هلنی متاخر، بسیار به معماری یونانی ها شباهت داشت با این تفاوت که نشیمن ها تا ۱۸۰ درجه بسط داده شده بود. آنها همچنین یک صحنه مجزا برای خوانندگان در پشت بازیگرها تعیبه کرده بودند (که به آن رما اسکین می گفتند) همچنین یک آویز که امرا را از آفتاب محافظت می کرد. گروه کر بر روی یک دایره ی سنگی که بر روی زمین داشت می ایستادند. مثالی از این معماری در ترکیه با نام آسپندیوس وجود دارد. در مجموع، رمی ها مهندسین بهتری نسبت به یونانی های قدیم بودند.
« کلزیوم » نمونه ی بارز معماری رمی هاست. نام اولیه ی این بنا، « فلاویان » بوده است. ظرفیت این بنا ۴۰ هزار نفر بوده که بیشترین ظرفیت یک آدیتوریوم در دوران باستان می باشد. معماران کلزیوم مجهولند اما تکنیک های ابداعیشان هنوز مورد استغاده قرار می گیرد . بیشتر مولفه های برجسته ی این بنا مربوط به ویژگی های مطلوب دیداری آن است و چون بیشتر برای جنگ گلادیورها از آن استفاده می شده، شفافیت صوت و موسیقی در آن اهمیت زیادی نداشته است. تئاتر در فضاهای روبسته نیز در زمان رمی ها انجام می شد که به سالن های آنها odea می گفتند. تاریخ odea ها به دوران پریکلس در یونان باز می گردد. در این سالن ها از چوب به عنوان سقف آن استفاده می شد. آنها به خواص آکوستیکی چوب پی برده بودند .
در دوران درخشش رمی ها در معماری، در یونان نیز بناهای خلاقانه ای ساخته می شد که نمونه ی آن Odeon of Agrippa در آتن است که ۱۲ سال پیش از میلاد بنا شد .در این بنا تا ۲۵ متر ارتفاع، با چوب محکم شده بود. مشابه این سالن با ظرفیت های مختلف ( از ۲۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر) در شهر های مختلف یونان نیز بنا شد. Odeon of Agrippa در قرن دوم پس از میلاد فرو ریخت و تا آن زمان، محل برگزاری هزاران تئاتر باستانی و اپرا بود. Odeon یا Odeum به معنای « امکانی برای سرو » است .
بخش دوم : دوره اولیه مسیحی ( سالهای ۴۰۰ تا ۸۰۰ میلادی )
ار امپراتوری رمی ها تا تاجگذاری شارلمانی در ۸۰۰ میلادی را دوره ی اول مسیحی می نامند. این دوره، تمامی پادشاهی کنستانتین را در بر می گیرد، تغییر مکان او از رم به بیزانتین، تاخت و تارهون ها در اروپا، قدرت گرفتن مسلمانان در شمال آفریقا و بخش هایی ار اسپانیا، جنگ های متعدد ژرمن ها و گال ها و .. از حوادث این دوره ی اروپا هستند. در این دوره ، صومعه ها به پناهگاهی برای مردم عادی تبدیل شده بود و عملا مدرسه، محل گردهمایی و جلسات، عزاداری ها و جشن ها و … صومعه ها بودند.
پس از پذیرش همگانی مسیحیت در اروپا، کلیساها به سرعت گسترش یافتند. در رم، کلیسای سنت پیتر به دستور خود کنستانتین بنا گردید. معماری این کلیسا ترکیبی ار یک « باسیلیکا » ( دادگاه های آن زمان به این نام بودند ) و معماری دوره ی رمی (که از پسِ این دوره آمد ) است . اکنون ۳۱ باسیلیکا در رم موجودند . این ساختمان ها ار یک عرشه ی املی حاوی دو راهرو تشکیل شده که توسط یک ردیف ستون که سقف و دیواره ی مرتفع را نگه داشته اند جدا می گردد. میان ستون ها و درب، یک اتاق میانی نیز وجود دارد که در آن زمان به آن Atrium می گفتند. باسیلیکاها در واقع طرح های اولیه ی کلیسا های اروپای غربی بودند و کلیسا های جامع گوتیک نیز فرزندان آنهایند.
طرحی از یک باسیلیکا
در امپر اطوری رم شرقی، بناها حاوی یک گنبد هستند که طرح روی آن مربع یا چند ضلعی است. فرم ساختمان ها، ترکیبی از ردیف ستون های سبک یونانی برای دیواره ی بالایی و چند دیواره ی قوسی شکل نزدیک سقف است. مواد سازنده ی اولیه ی بنا، آجرهای تخت است و از سنگ مرمر به عنوان تزیین بنا استفاده می شود. معروفترین بنای این دوره ، « سنت سوفیا » است که اکنون به نام مسجد ایاصوفیه در قسطنطنیه وجود دارد. این بنا ابتدا کلیسایی بوده و در سال ۵۳۲ تا ۵۳۷ توسط دو معمار رمی به نام آنتمیوس و ایزودروس ساخته شده است.
تصویری از داخل بنای مسجد ایاصوفیه — استانبول
در قرن ششم میلادی، می توان سه گستره را در اروپا، شمال آفریقا و خاورمیانه نزدیک در نظر گرفت : سرزمین های رم شرقی، سرزمین های اسلامی و اروپای بدوی غربی.
سرودهای فرقه گریگوری که به نام Plainsong معروف بود ، برای قرن ها در کلیساهای غرب و شرق اروپا به صورت مناجات و آداب نماز در آمده بود . این سرودها ترکیبی از یک ملودی ساده و ریتم است. با به وجود آمدن یک نوشتار – اگرچه اولیه و ساده - برای موسیقی در قرن نهم میلادی، این سرودها هماهنگ تر و یکپارچه تر گردید .
طنین صداها در کلیسا های باسیلیک بسیار زیاد بود حتی وقتی که پنجره ها را باز می کردند . این باعث می شد که یک سرود مونولوگ هم با طنین و به زیبایی در فضا منتشر شود. با تقسیم شدن ایدیولوژیک مسیحیت شرق و غرب اروپا،کلیساهای آنها هم تا حدودی فرم های متفاوت به خود گرفت. از جمله تغییراتی که دیده می شود، رنگ کردن دیوارهای کلیسا در ایتالیا است.
بخش سوم : دوره رمی ( امپراتوری مقدس رم سال های ۸۰۰ تا ۱۱۰۰ میلادی )
از آغاز سلطنت شارلمانی تا ورود به کلیساهای جامع گوتیک در قرن دوازدهم را دوره ی رمی مینامند. در این دوره، کمتر کسی پیدا می شد که بیرون از طبقه ی روحانیون، به تحصیل علم پرداخته باشد . زبان لاتین در کشورهای مختلف با توجه به میزان تسلط کلیسا بر آنها گسترش پیدا نمود. فئودالیسم، ساختار بارز این دوره است و پیرامون آن، ایدیولوژی هایی نیز شکل گرفته بود. این ایدیولوژی ها آمیزه ای از اصول فئودالیسم و ایده های مسیحی بود.
تاثیرات معماری رمی و بیزانتین به خوبی در دوره ی رومانس مشهود است. مثلا، معماری ساختار باسیلیکایی خود را – که بازمانده ی دوره ی رمی بود- حفظ کرد با این حال شکل کف سالن ها به سمت « صلیبی شکل شدن » گرایش پیدا کرد . تاثیرات معماری شرقی، خود را در شهرهایی مانند ونیز و مارسی نشان داد. معماریدوره ی رومانس با طاق های گرد و سقف های گنبدی شکل – که ملهم از سبک معماری در جهان اسلام و رم شرقی بود- شناخته می شود. پنجره های مرتفع و باریک اروپای جنوبی تبدیل به پنجره های بزرگ برای تابش نور آفتاب شد. سقف های تخت خانه ها تبدیل به شیروانی گردید تا برف و باران روی آنها نماند. مواد اولیه ی بناها در دوره ی روفانس، آجر و سنگ و سفال بود.آن سنگ مرمرهای دست ساز اعلای دوره ی یونانی و رمی، جای خود را به اجرهای زمخت قرون وسطی داد و در معماری ها دیگر خبری ار تزینات قبلی نبود . اما یکی از استثناهای معماری در این دوره، کلیسای سنت مارکو در ونیز است. این کلیسا که بر روی بقایای یک کلیسای باسیلیک بنا شده، سقف های گنبدی شکلی – آنطور که در قسطنطنیه دیده می شود- دارد. کف آن صلیبی شکل است و طاق های گنبدی شکل آن همان چیزی است که در دوره های بعد در کلیساهای ارتودکس روسیه دیده شد.
کلیسای سنت مارک — ونیز
آوازهای گریگوری در دوره ی رومانس به صورت تواشیح مسیحی و عبادات درآمد. « اورگانیوم » یکی از این سرودهاست که از سرودهای اولیه ی گریگوی به وجود آمده است. دراین سرود، دو تنور خوان با یک گام فاصله ، همزمان سرود را می خوانند .در دوره ی قرون وسطی ، همخوانی و آواز و به تبع آن آکوستیک معماری پیشرفت قابل توجهی نداشت .
بخش چهارم : دوره گوتیک ( سال های ۱۱۰۰ تا ۱۴۰۰ میلادی )
در این دوره انقلابی در معماری به وجود آمد و این انقلاب ها از طراحی جدید کلیساها آغاز شد. جنگ های صلیبی موجب شد تا علاوه بر احساس نیاز مسیحیان به باشکوه جلوه دادن سرزمین های خویش، از شهرها و ساختمان ها بر علیه هجوم اعراب و مسلمانان محافظت کنند. این انقلاب از شمال فرانسه شروع شد و سپس تمامی اروپا را دربر گرفت. به این کلیسا های جدید که محل عبادت تعداد زیادی از مردم بود، کلیسا های جامع می گفتند. اولین کلیسای جامع، جایی نزدیک پاریس با نام کلیسای سنت دنیس ساخته شد. معمار این کلیسا ابوت شوگر است که در الیگارشی مخوف آن زمان، بخت این را یافت تا از میان مردم معمولی به تحصیلات عالیه بپردازد. سقف کلیسای سنت دنیس ۳۰ متر از زمین فاصله دارد. پنجره های مرتفع و بزرگ آن به همراه ردیف ستون های جانبی باعث نورگیری کلیسا می شود. علاوه بر آن، لوستوهای شمعی که در آن کار گذاشته شده است به کلیسا حالتی روحانی می بخشد.
در دوره ی گوتیک، سرود های مذهبی با این استدلال که این سرودها آوازهای فرشتگانند، پیشرفت کردند. از این رو، سرود خوانی به صورت سنت هر روزه ی مردم درآمد. در نیمه ی دوم قرن دوازدهم، همخوانی در نوتردام آموزش داده می شد و پیشگام این کار، صومعه ی سنت مارشال بود. بخش هایی به اورگانیوم نیز افزوده شد. این قطعه ها با توجه به طنین زیاد کلیسا های جامعه ساخته شده بودند. همچنین یک تغییرات آرام در سرودها به سمت بالا رفتن صدا به وجود آمد. این بالا رفتن ها باعث شد تا در قرون چهارده و پانزده، گرایش به همخوانی نیز بیشتر گردد و با گسترش همخوانی، برخی از نت ها تغییر نمود.
علاوه بر تاثیر کلیسا و سرودهای مذهبی بر موسیقی، کولی های بی دین پرووینس، خنیاگران شمال فرانسه و جنوب انگلستان، قصه گوهای بومی و آوازه خوان های آلمان نیز سهم بزرگی در پیشرفت موسیقی داشته اند.
بخش پنجم : دوره رنسانس ( سال های ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ میلادی )
دوره ی رنسانس، دوره ی شکوفایی همه چیز – از جمله هنر- بود. این دوره، از شمال ایتالیا آغاز گردید و سپس تمامی اروپا را در بر گرفت. پیشرفت موسیقی در این دوره چشمگیر بود و هزاران قطعه ساخته و نواخته شد. گرچه، موسیقی مذهبی متوقف ماند. البته در اوایل این دوره، معماری کلیسا همچنان رونق داشت. کلیسای جامع سنت پیتر که مهمترین بنای آن دوران است در سال ۱۵۰۸ پایه ریزی شد و تعدادی از معماران برجسته ی آن روزگار مانند میکلانژ، برنپنی، رافائل و دیگران بر روی آن کار کردند. از میان اینها، برنینی متعلق به دوران باروک بوده که تخت کلیسای سنت پیتر را طراحی نموده است.
ساخت تئاتر نیز اوایل رنسانس در ایتالیا آغاز گردید. یعنی تقریباً در همان سرزمینی که هزار سال پیش از آن، رمی ها سالن های تئاتر می ساختند. در سال ۱۵۸۰ آکادمی المپیک ، پالادیا ( ۱۵۸۰ – ۱۵۱۸ ) را مامور کرد تا اولین ساختمان تئاانر را بعد از odeon های رمی بسازد . نشیمن این سالن، که Teatro Olimpico نام دارد ، به شکل نیم بیضی است و صحنه آن برگرفته از الگوهای رم باستان می باشد. پشت صندلی ها ردیف ستون هایی با سر ستون های مجسمه قرار دارند. صحنه این سالن ، شیب دار است و این به دلیل کشف تازه ی هنر پرسپکتیو در آن دوران می باشد. اصطلاحات « پایین صحنه » و « بالای صحنه » بازمانده ی سالن های آن دوران است.
Teatro Olimpico — Vicenza
بخش ششم : دوره باروک ( سال های ۱۶۰۰ تا ۱۷۵۰ میلادی )
در نیمه ی اول قرن هفدهم میلادی، اروپا درگیر جنگی هراس آمیر و گیج کننده در مرکز خویش بود. جنگی سی ساله که در طی آن جنگ،اتحادهای سیاسی و مذهبی پیشین فروریخت، فرانسه به استعمارگر اروپا تبدیل شد و بخش هایی از آلمان را به تصرف در آورد. در این دوران، ایتالیا مرکز هنر اروپا شناخته می شد چرا که تا حدودی از تاخت و تازها و جنگ های مرکز اروپا دور بود. در شمال اروپا، سبکی پدید آمد که به آن barocco که به معنی « صدف یا مروارید کج و معوج » است می گفتند. این سبک حاصل مدارس فلورنس و آهنگ سازانی بود که به آنها Camerata می گفتند. این گروه ، تکخوانی با یک ساز را جایگزین سبک همخوانی کلیسایی رنسانس نمودند این نوع موسیقی،سکولار و عاشقانه بود و به آهنگساز آزادی بیشتری می داد.
هم موسیقی و هم معماری در دوره ی باروک به سمت تزئینات بیشتر رفتند. آهنگسازان فرم های جدید استفاده از سازها و گام ها را ابداع کردند و سبک هایی مانند اپرا به وجود آمد. پیشرفت موسیقی در این دوره مرهون معماری نیز بود و نقشی که سالن ها بر صدا داشتند جهت پیشرفت موسیقی را مشخص می کرد. به عنوان مثال، برای کلیسای سنت مارکی چند گنبد ساخته شد که این امر باعث طنین زیبای صدا و همچنین ایجاد چند فضای مجزا درون سالن برای اجرای چند ساز به صورت مجزا می شد. گابریلی که به مدت بیست و هفت سال معمار این کلیسا بود این اثر را با آزمون و خطا به دست آورد و در معماری بنا اعمال کرد.
در سال ۱۸۹۷ نخستین سالن اپرای – یا اصطلاحا اپرا هاوس- جهان در ونیز با نام سنت جووانی پائولو ساخته شد. نشیمن این سالن، u شکل بود که از سالن تئاتر Farnese الهام گرفته است. علاوه بر آن، در میان هر ردیف، چار چوپ هایی نیز تعبیه شده است. بعدها شکل نشمین از u به صورت نیم بیضی درآمد. ارکستر که در ابتدا عقب صحنه و سپس در دوره هایی روی بالکن های کناری می ایستاد بالاخره در پایین صحنه جای گرفت. صحنه نیز وسیع تر شد و آن را به صورت متحرک درآوردند. این سالن را می توان نمونه ی ایتالیایی اپرا هاوس در دوره ی باروک نامید؟ که در دویست سال بعدی در تمامی اروپا از سبک معماری آن تقلید شد.
نقشه ی اپراهاوس سنت جییوانی پائولو–ایتالیا
این سالن در سال ۱۷۰۰ به دلایل اقتصادی برای همیشه بسته شد
در آن سال ها می توان ایتالیا را مرکز اپرای جهان نامید. تا پایان قرن هفدهم، فقط در ونیز ۳۸۸ سالن اپرا بنا شد. در واقع اپرا بزرگترین گردهمایی مردمان آن روزگار ایتالیا بود. مردم عادی با دادن ۵۰۰ تومان – به پول آن روز ما – می توانستند بر روی زمین و در ورودی سالن بنشینند و اپرا را تماشا کنند؟ که البته طبق معمول صندلی ها توسط روسا و مدیران اشغال شده بود!
شلوغی اپراها نویز زیادی ایجاد می کرد. علاوه بر آن، با پیشرفت اپراها و استفاده از « جلوه های ویژه » در آن، وجود دستگاه های مکانیکی را در پشت صحنه ایجاب می کرد که آنها هم صدای زیادی داشتند. بهمین خاطر اولاً آهنگسازان یک موسیقی بدون کلام را در خلال اپرا اجرا می کردند تا نویز محو شود و ثانیاً از کسانی که حنجره ی قوی و توانایی ادای بسیار واضر کلمات را داشتند در اپرا استفاده می شد. این دو موضوع، هنوز هم در اپراها وجود دارد.
در قرن هفدهم، تجمل گرایی نیز اوج گرفت و به تبع آن تزئینات کلیساها و سالن ها بیش ار پیش گردید. استفاده از تزئینات و دکوراسیون های تجملاتی، نشانه ی دوره ی باروک است. در این دوره، موسیقی نیز جای خود را در کلیسا باز نمود. Oratorio فرم موسیقی کلیسایی آن زمان است که همان اپرا بود منتها بدون لباس نمایش و طراحی صحنه تئاتری. پاپ آن زمان ( اوربان هفتم ) نیز به اپرا علاقه داشت و به سفارش او سالن تئانر (قصر) باربنینی را – که توسط بار بنینی طراحی شده بود و گنجایش ۳۰۰۰ نفر را داشت – بنا نمود که با یک اپرای مذهبی در سال ۱۶۳۲ افتتاح شد.
باربنینی پلازا — رم
دردوره ی باروک، موسیقی بی کلام به نوعی شکوفایی دست یافت و هم تراز با آواز گردید. این امر به دلیل ابداع سازهای خوش صدا و پیچیده و بالا رفتن کیفیت ساخت سازهای قدیمی بود. هارپسیکورد و سازهای خانواده ی ویولن به صورت گروه اصلی همنوازی درآمد. عود – که یک ساز مردمی بود – نیز به ارکسترها اضافه شد. همچنین شکل های اولیه ابوا ( که در آن زمان، « شام » نام داشت )، شیپور و طبل نیز وارد همنوازی بی کلام گردید. ویوالدی نابغه ی موسیقی دوران باروک است. او ویولن را از پدرش – که ویولونیست کلیسای سنت مارکی بود- آموخت.
موسیقی پروتستان نیز ار موارد پر اهمیت دوره ی باروک است . باروک، دوره ی شکوفا و پر زرق و برقی است و توضیحات بیشتر در مورد این دوره ، مجال بیشتری می طلبد. فعلا از این دوره عبور می کنیم.
“شام”؛ پدر ابوای امروزی
بخش هفتم : دوره کلاسیک ( سالهای ۱۷۵۰ تا ۱۸۲۵ میلادی ) آغاز علم جدید
از دوران قدیم تا دوره ی رنسانس در اروپا، تئوری آکوستیک و علوم شاره ها پیشرفتی نکرده بود. رومیان قدیم تنها می دانستند که باد، پایین تپه ها را طی می کند تا به بالای آن برسد. همچنین استفاده از لوله کشی های اولیه و قنات نیز مرسرم بود. از دوره ی رنسانس به بعد، دانشمندان سعی در تعریف رفتارهای طبیعی داشتند که یکی ار آنها حرکت شاره ها و دیگری، نوسان و لرزش مواد بود.
لئوناردو داوینچی از نخستین کسانی است که در مورد رفتار شاره ها به صورت اولیه مطالعاتی انجام داده است. او پی برده بود که در رودخانه هایی با عمق ثابت، سرعت آب در بخش های باریک، بیشتر از سرعتش در بخش های پهن تر است. این ایده، اساس معادله ی پیوستگی است که امروزه مورد استفاده قرار می گیرد و یکی از پایه های رسیدن به معادله موج است. از آن سو، نیوتون رابطه ای میان فرکانس یک سیم کشیده با طول، تنش (کشش) و چگالی آن به دست آورد. جیووانی باتتستا رابطه ای میان ارتفاع صوت و فرکانس لرزش تارهای فلزی محاسبه نمود. در انگلستان، رابرت هوک که بر روی نور تحقیق می کرد به معادله ی نوسان دست یافت. این رابطه بر اساس قانون دوم نیوتون به دست آمده است با این حال هوک در عصر خود نیوتون جوان را مورد آزار و اذیت قرار می داد : نخستین کسی که تئوری انتشار صدا را به صورت مدون در آورد، نیوتون بود. او در کتاب « اصول ریاضی فلسفه ی طبیعت » به فرمول هایی هوشمندانه دست پیدا کرده است. از جمله رابطه ی سرعت صدا، فشار صدا و چگالی محیط. در قرن هجدهم، ریاضیدانان شروع به ساخت ابزارهای ریاضی برای توضیح مکانیک نمودند.این اقبال گسترده به فیزیک به دلیل جوایزی که حاکمان برای حل سوالات پیچیده می گذاشتند هم بود. برنولی، اویلر و لاگرانژ از جمله ریاضیدانانی بودند که به حل مسائل مکانیکی روی آوردند و به ایده های شگرفی نیز رسیدند. رفتار صدا در لوله ها از جمله موضوعات جالب توجه آن دوره بوده که دانشمندان مذکور بر روی آن نیز تحقیق می کردند. در سال ۱۷۶۶ اویلر رساله ای جامع در مورد مکانیک شاره ها ارائه نمود که یک فصل آن کاملا به صدا پرداخته بود. سنتِ جایزه دادن به اکتشافات علمی در قرن نوزدهم نیز ادامه پیدا کرد. به عنوان مثال، ناپلثون دستور داد تا یک جابره ی ۳۰۰۰ فرانگی از طریق انستیتو فرانسه به جهت کشف « تئوری لرزش سعلمه و صغحات » اهدا کنند. این جایزه به خانمی با نام سوفی گرمین که یک ریاضیدان بود اهدا شد که یک معادله دیفرانسیلی درجه چهار برای توضیح نوسان سطح پیدا کرده بود. تمامی تجارب و تحقیقات آکوستیکی قرون رنسانس به بعد، در کتابی با نام « تئوری صوت » به قلم جان اشتراووت و لرد ریلی به صورت کلاسیک درآمد. این کتاب هنوز هم اثری درخشان محسوب می شود .
کلاسیسیسم قرن هجدهم اروپا، قرن دیکتاتوری روشنفکران بود. همه چیز بایستی به صورت دقیق، چهارچوب دار و مستدل انجام می گردید. همچنین بارگشت به هنر رومی و سادگی و فرمدار بودنش نیز در این دوره مشاهده می شود. موسیقی نیز از این قاعده مستثنی نیست. در قرن هجدهم توجه به دقیق بودن و فرم موسیقی افزایش یافت و فرم هایی ابداع و قانونگذاری گردید. یکی از این فرم ها « سونات » است که به صورت قطعه ای سه قسمتی یا ترنری می باشد. ابداع سونات به سباستین باخ نسبت داده می شود و پس ار باخ، جوزف هایدن، موتزارت و بعدتر، بتهوون نیز ار این فرم در آهنگسازی استفاده نمودند. برای نخستین بار در لندن سالن هایی صرفاً برای اجرای موسیقی – و نه تئاتر – بنا گردیدند. دو موسیقیدان مهاجر، کارل فریدریک آبه و یوهان کریستین باخ (پسر سباستین باخ معروف) ار جیووانی آندره گالینی درخواست کردند تا این سالن را بسارد. ساخت این بنا که « هانوور » نام دارد در سال ۱۷۷۳ شروع شد و دو سال به طول انجامید و تا یک قرن، بهترین کنسرت هال لندن شناخته می شد. فضای اجرای این سالن، مکعبی با ابعاد حدود ۲۴*۱۰*۸ می باشد. ظرفیت این سالن ۸۰۰ نفر بود و هنگامی که پر از حضار می شد، زمان واکنش آن به کمتر از یک ثانیه می رسید. راهرو شکل بودن هانوور باعث می شد تا دیوارها صدا را بارها منعکس کنند و درنتیجه وفضوح صدا مطرب باشد با این حال به تراز بالایی برای صدارسا نی نیاز بود. سالن هانوور مورد تایید موسیقیدانان بنام آن زمان واقع شد. در قرن هجدهم دیگر ایتالیا سردمدار هنر و موسیقی نبود. ارکسترهای لندن، پاریس، مانهایم، برلین و وین پذیرای آهنگسازان تمامی ملل بودند. سالن های اجرای موسیقی نیز در دوبلین، آکسفورد و ادینبورگ بنا شدند که در تمامی اروپا پیشرو بودند. سالن Holly well music آکسفورد در سال ۱۷۴۸ بنا شد که استانداردهای آن هنوز هم معتبر است. زمان واکنش این سالن کمتر ار ۵/۱ ثانیه و ظرفیت آن ۴۰۰ تا ۶۰۰ نفر می باشد.
همچنین اجراهای فضای بار نیز در این دوره گسترش یافت. این اجراها معمولاً در باغ ها و پارک های عمومی انجام می گرفت و مردم با دادن دو شیلینگ به تماشای آن ها می پرداختند. با این حال، رفتن به سالن های کنسرت در قرن هجدهم مختص اشراف و نخبگان بود. کنسرت ها معمولا در قصرها و خانه های اشرافی – مانند Eisenstadt Castle در جنوب وین و یا قصر استرازا در بوداپست که خانه ی هایدن بود- اجرا می شد و مردم عادی به آنجا راه نداشتند. نخستین سالن های عمومی کنسرت در آلمان بنا شدند. در هامبورگ و لایپزیک سالن هایی با ظرفیت ۴۰۰ نفر برای عموم بنا گردید.
دوره رمانتیک ( سال ها ۱۸۲۵ تا ۱۹۰۰ میلادی )
دوره رمانتیک و کلاسیک را نمی توان به روشنی از هم تفکیک نمود. پیوستاری فرهنگی این دو دوره در قطعات موسیقی آهنگسازان از ۱۷۷۰ تا ۱۹۰۰ کاملا مشهود است. با این حال، موسیقی رمانتیک نسبت به موسیقی دوره ی کلاسیک با احساس تر، شخصی تر و شاعرانه تر است و کمتر ار موسیقی دوره کلاسیک خود را در بند فرم ها محصور می کند. آهنگسازان دوره رمانتیک قصد داشتند افکار، احساسات شخصی و داستان ها را در قالب موسیقی بریزند. شاهد این مدعا که دوره ی کلاسیک و رمانتیک تفکیک ناپذیرند اینکه بتهوون تمامی عمر خود را در دوران کلاسیک سپری کرد اما موسیقی او – علی الخصوص سمفونی ششم و نهم او- در طبقه بندی موسیقی رمانتیک قرار می گیرد.
روشن است که بتهوون پیوند دهنده ی دو دوره ی کلاسیک و رمانتیک است. شوبرت، برلیوز، فلیکس مندلسون، یوناس برامز و ریشارد واگنر نیز از آهنگسازان برجسته ی دوره ی رمانتیک محسوب می شوند. از ویژگی های موسیقی دوره ی کلاسیک، استفاده ی فراگیر از پیانو بود که این موضوع در دوره ی رمانتیک هم صادق است.
با افزایش قدرت صوتی سازها در دوره ی رمانتیک، امکان استفاده از ارکسترهای بزرگ و اجرا در مکان های بزرگ نیز میسر شد. این امر موجب شد تا آکوستیک سالن های بزرگ و رفتار صوت در آن ها مورد توجه معماران و موسیقیدانان قرار بگیرد.
تا پیش از این، سالن های اجرا به نوعی وارث معماری باستانی بودند. در ایتالیا سالن ها را به سبک یونان و روم قدیم می ساختند. در شمال اروپا، کلیسا های باسیلیک الهام بخش ساخت سالن ها بودند. بسیاری از این سالن ها بازدهی بسیار خوبی داشتند با این حال تجربه ی ساخت سالن های اجرای موسیقی بزرگ با آکوستیک مناسب هنوز ایجاد نشده بود. از این رو سالن هایی که با ابعاد بزرگ و به سبک قدیمی ساخته می شدند مشکل واکنش زیاد و انعکاسات تاخیری طولانی داشتند.
یکی از بناهای مهم دوره رمانتیک، Crystal Palace است که توسط جوزف باکستون در لندن طراحی شد. این ساختمان عظیم با روبنای شیشه و اسکلت چدنی پذیرای نمایشگاه های مختلف و کنسرت های هفتگی متعددی بود. بطور مثال در سال ۱۸۸۲ کنسرتی متشکل از ۵۰۰ نوازنده و ۴۰۰۰ خواننده ی کر برای جمعیتی حدود ۸۸۰۰۰ نفر در آن اجرا شد.
یکی دیگر از سالن های تئاتر جالب توجه در قرن نوزدهم، اپرا هاوس واگنر است که در ۱۸۷۶ در بایروث آلمان بنا شد. این سالن حاصل پیوند دو نگاه آهنگسازی و معماری در شخصی به نام « اتو برکوالد » معمار بناست. این سالن از لحاظ آکوستیکی بسیار مطلوب است و در جامعه ی آلمان نیز منزلت خود را یافت. محوطه ی داخلی سالن، مکعبی است اما صندلی ها با آرایش قطاعی از دایره چیده شده اند که در نوع خودش ابتکار آن زمان بوده است چرا که تفاوت کلاسی میان محل استقرار ارکستر و باکس ها وجود ندارد. شکل نعل اسبی سالن که تا سیصد سال از سالن های ایتالیایی اقتباس می شد، در اپرا هاوس واگنر به کناری گذاراه شده است.
زمان واکنش ۵/۱ ثانیه ای (برانک ۱۹۶۶ ) با موسیقی واگنر بسیار همخوانی داشت. شاید به همین دلیل بود که واگنر قطعاتی می ساخت که در این سالن قابل اجرا باشد، و این سبک و سیاق آهنگسازی در سالن های دیگر تکرار نشد.
آغاز دوره آکوستیک مدرن
قرن نوزدهم آغاز رویکرد به آکوستیک به عنوان یک علم بود و مقالات زیادی در کتاب ها و مجلات مختلف در مورد تکنیک های آکوستیکی منتشر می شد. تا پیش از این، ایده های علمی آکوستیکی متشر نمی شدند و یا به صورت دست نوشته های شخصی معماران باقی می ماند و یا حداکثر میان تحصیل کرده های متخصص دست به دست می شد که بیشتر آنها هم به زبان لاتین بود- زبانی که عامه ی مردم نمی توانستند آن را بخوانند. در قرن نوزدهم کتاب ها به زبان آلمانی و انگلیسی تحریر گردیدکه موجب آگاهی رسانی عمومی در زمینه ی آکوستیک شد. از این کتاب ها می توان به کتاب « احساس موسیقی » به قلم هرمان هلمهولتز ( ۱۸۲۱۱ - ۱۸۹۷ ) و کتاب تثوری صوت ( که به آن اشاره شد) را نام برد. کتاب اخیر را می توان مهمترین کتاب قرن نوزدهم در زمینه ی تئوری صوت نامید. جالب است بدانیم زمانی که ریلی و اشتراووت کتاب شاهکار خود را – که مجموعه ای از مقالات علمی آن زمان به همراه پیشنهادهای هوشمندانه برای کارهای آینده بود- را منتشر کردند، تنها چشمه ی تولید صوت در آزمایشگاه، صوت بلبلیِ آزمایشگر و تنها آشکارساز، شعله ی گاز بود !
در همان دوران و در دهه تاثیر گذار ۱۸۷۰ ، موجی در پیشرفت دستگاه های الکتروآکوستیکی به وجود آمد. در سال ۱۸۷۴ در آلمان، ارنست زیمنس طرح ترانسفورماتور با هسته ی متحرک را پیشنهاد کرد. این طرح ، طرح اولیه ی همان چیزی است که اکنون نیز در بلندگوها مورد استفاده قرار می گیرد. در سال ۱۸۸۷
با سلام.
ممنون از مطالب فوق العاده زیباتون
فقط یه سوال،منظوراز ساندرز و اسکادرزیک چیه؟
سلام.
سپاس از لطف شما.
منظور از ساندرز و اسکادرزیک نام نویسنده های این مطلب می باشد.
سلام و وقت بخیر
ای کاش منبع این مقاله رو هم مینوشتید
http://audioengineer.mihanblog.com